خلاصه ی کتاب احیای تفکر اسلامی استاد شهید مرتضی مطهری




عقل به تنهایی قادر نیست که بشر را نجات دهد و بزرگترین عیب فرهنگ غرب این است که میخواهد با عقل به تنهایی با روح با وجدان ، با ایمان پیوندی داشته باشد و فقط با نیروی عقل کشتی بشیرت را از مهلکه نجات دهد. پس نیاز به یک قوه کمکی مانند دین است. در اینجا ما اسلام را به عنوان یک همیار و راه زندگی در نظر میگیریم و درصدد این هستیم که احیاء تفکر اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
در واقع اسلام در میان ما هم وجود دارد و هم اسلام وجود ندارد به صورت اینکه ما میبینم که شعارهای اسلام در میان است ، بانگ اذان شنیده می شود ، عده ای به مسجد می روند و مرده هایمان را به صورت اسلامی دفن میکنیم ، اسم ها اکثرا اسلامی هستند ، ولی روح اسلام در ما وجود ندارد و به همین دلیل اگر خواستار جامعه اسلامی هستیم باید به فکر تجدیدش باشیم.
اسلام زنده است چون کتابش است و سنت پیامبرش هنوز وجود دارد. پس اگر به فکر احیای تفکر اسلامی هستیم ، امکان آن وجود دارد.
اشکال کار در تفکر ماست . یعنی فکر ما از اسلام به صورت مرده است مثل این است که شما بذر زنده ای را برخلاف اصول کشاورزی زیر خاک دفن کنید که این بذر در زیر خاک بماند ، ولی جوانه نزند و در همان زیر بماند. متاسفانه باید گفت اگر این بذر زیاد در زیر خاک بماند ، باعث نابودی و خرابی آن می شود و اگر روزی جوانه ای بزند ، جوانه ای زار و ناقص خواهد بود.
این تعبیر میگوید که بذر کاشته شده ما برای جامعه اسلامی اشکال داشته است.
حضرت علی تعبیری در زمینه آینده اسلام و مسلمین دارند که میگوید :« مردم لباس اسلام را به تن میکنند ولی مثل اینکه پوستین را وارونه به تن کنند.»
پوستین در زمستان برای دفع سرما است. این وارونه پوشیدن پوستین یعنی پوستین را می پوشند ،اما نه آنطور که باید بپوشند. قسمت پشم دار را بیرون میگذارند و قسمت پوست را داخل می پوشند ، در این صورت نه تنها بدن را گرم نمیکند ، بلکه به یک صورت مضحک و وحشتناک هم در می آید.
در ادامه میگویند : « اسلام را مردم چنین خواهند کرد ، یعنی هم دارند و هم ندارد ولی چون آن را وارونه کرده اند ، آنچه باید رو باشد ، زیر است و آنچه باید درزیر قرار گیرد در رو قرار گرفته است. نتیجه اش اسلام بی خاصیت و بی اثر است. اسلامی که انرژی و جنبش ندارد.»
این نکته اساسی است و الا ما بنشینم و از تمدن و فرهنگ دیگران انتقاد کنیم و از فرهنگ اسلامی تجلیل کنیم و بعد هم خیال بکنیم که فرهنگ اسلامی و روح اسلامی همان است که ما امروز داریم ، پس مردم دنیا بیایند و از ما پیروی کنند ، کاری از پیش نمی رود. خب اگر مردم دنیا بیایند از ما پیروی کنند ، مثل ما می شوند ، یعنی به صورت مرده در می آیند.

همبستگی یکی از علائم حیات

یکی از علائم حیات یک جامعه این است که همبستگی میان افرادش بیشتر باشد. آیا جامعه اسلامی امروز یک جامعه زنده است یا یک جامعه مرده؟
 مرده است چون مسلمین بیشتر به جان یکدیگر می افتند و بیشتر سعی آنها صرف جنگ و دعوا و اختلاف داخلی خودشان است. مرده است چون دروغ را می پذیرند و اما راست را هرگز حاضر نیست بپذیرید. زنده بودن یک جامعه نیازمند همبستگی مردم آن است.
 {داستان ماشین دودی در قدیم}
همبستگی یکی از شاخص های تفکر اسلامی است. پس برای رسیدن به این یک تفکر اسلامی باید به این شاخص برسیم. وقتی جامعه ای همبستگی داشته باشد ، دیگر مرده نیست و یک جامعه زنده محسوب می شود.
برای پیشرفت و سعادت انسان که مد نظر اسلام است ، باید یک جامعه یکپارچه داشت. تفکر اسلامی در یک جامعه زنده قابل پیاده سازی است و زمانی جامعه زنده خواهد بود که شاخص های آن را داشته باشد. همانطور که گفته شد ، همبستگی یکی از شاخص های جامعه زنده است. پس برای رسیدن به تفکر اسلامی باید یک جامعه زنده داشت.

تغییر تفکر دیروز و امروز مسلمین

بحث ما در مورد احیا تفکر اسلامی است. متفکران بزرگ اسلامی به این مطلب کاملا توجه کرده اند که طرز تفکر مسلمانان درباره اسلام آسیب دیده است. فرق است بین اینکه یک آئین خودش در ذات زنده باشد و اینکه طرز تفکر مردمی که آن را پذیرفته اند به صورت زنده باشد.
بنابراین وقتی می گویم که طرز تفکر مسلمین در عصر حاضر درباره اسلام آسیب دیده است مربوط به تفکر ما مسلمان از اسلام است. در طول تاریخ این تغییرات به وجود آمده اند. یک بک یک باعث شده اند تفکر اسلامی که مد نظر اسلام بود و برای یک جامعه زنده در نظر گرفته شده بود ، از بین برود و مخدوش شود. برای احیای تفکر اسلامی نیاز است که ابتدا متوجه شویم که این آسیب ها چگونه ایجاد شده اند. در ادامه برخی از این تغییرات در تفکر بررسی میکنیم.

ریشه های آسیب دیدگی طرز تفکر اسلامی

آسیب های تفکر اسلامی متفاوت هستند. برخی برای قرن حاضر و همینطور به ترتیب برای قرن های گذشته تا قرن دوم اسلام پیدا شده اند. برخی از این آسیب ها به سبب گذشت زمان و رجوع نکردن مسلمانان به گفته های قرآن و سنت های پیامبر بوده و برخی نیز به وسیله افراد و یا حکومت ها ایجاد شده است. به هرحال برخی از این آسیب ها را در ادامه بررسی می نماییم.

خار شمردن تاثیر عمل در سعادت انسان

از جمله آسیب های قرون اولیه اسلام خار شمردن تاثیر عمل بر سعادت انسان است.به عبارت دیگر رجوع از طرز تفکر واقع بینانه به خیالبافانه. مسلمانان اگر به قرآن که سند و مرجع اول مسلمانان است رجوع کنند ، کاملا به این اصل پی می برند که اسلام دین عمل است.
عمل تکیه گاه تعلیم و تربیت اسلامی است
 تکیه گاه تعلیم و تریبی اسلامی عمل است. اسلام بشر را متوجه این نکته میکند که هرچه هست عمل است. سرنوشت انسان را عمل او تعیین میکند. قرآن کریم در رابطه با عمل آیه ها و صحبت های زیادی را آورده است.
سوره نجم آیه ۳۹: برای بشر جز آنچه که کوشش کرده است ، نیست.
یعنی سعادت بشر در گرو عمل اوست. وقتی یک ملت قبول کند که سرنوشت او به دست خودش است و سرنوشت او را عملا خودش تعیین میکند. آن وقت متوجه عمل و نیروی خودش می شود. آن وقت متوجه عمل و نیروی خودش می شود. در حال حاضر ما اینطور هستیم؟
 عمل خودمان را مهم نمی دانیم و فقط بر دیگران خرده می گیریم. همانطور که گفتیم سرنوشت ما با عمل ما تعیین می شود. ولی ما این تفکر اسلامی را فراموش کرده ایم.
 {نقش امویان در پیدایش این آسیب}
معنی ایمان : اعتقاد قلبی ، اقرار به زبان و عمل با اعضاء و جوراح

قرآن عامل احیای حیات و تفکر اسلامی

بیایید ببینم چقدر به قرآن توجه میکنیم؟ قرآن علاوه بر داستان و احکام هایی که شاید تکراری به نظر آیند حاوی نکات و راهنمایی های است که میتواند به عنوان یک نور برای زندگی استفاده شود. این نکات شاید در برخی از مواقع برای انسان پوشیده باشد ولی وقتی انسان به طور مداوم قرآن را مطالعه کند ، بسته به موقیعت زمانی خودش ، میتواند از آن نکات ، پندهای زیادی را برای خودش استخراج کند و در زندگی آنها را مورد استفاده قرار دهد.
قرآن به طور بسیار واضح مردم را به دو دسته مردگان و زندگان تقسیم میکند. در آیه ۷۰ سوره یس – ۲۵۵ بقره – ۵۸ فرقان
 برای مثال می گوید : ای مردمی که ایمان آوردید و اجمالا تصدیق کرده اید ، این پیامبر و برنامه او ، که شما را دعوت میکند ، به چیزی که شما را زنده می کند ، این برنامه را بپذیرید.
اسلام به طور مداوم از حیات در زندگی صحبت میکند ، می گوید این پیغمبر برای شما حیات و زندگی آورده است. پس یکی از موارد احیاء تفکر اسلامی این است که مطالعه قرآن را افزایش دهیم. در دنیای حاضر هرتفکری از مکتبی پیروی میکند که آن مکتب دارای یک اصول مکتوب است! در اسلام که یک مکتب الهی است ، قرآن به عنوان یک اصل در جلو قرار گرفته است. پس چه برای احیاء و چه برای پیروی باید به آن مراجعه کنیم.
توکل مفهوی زنده کننده و حماسی
 توکل یک مفهوم اخلاقی و تربیتی اسلامی است. یعنی اسلام میخواهد مردم مسلمان متوکل برخدا باشند. توکل در قرآن یک مفهوم زنده کننده و حماسی یاد شده است. یعنی هرجا که قرآن میخواهد بشر را وادار به عمل کند و ترس ها و بیم ها را از انسان بگیرد، میگوید نترس و توکل به خدا کن و جلو برو. تکیه به خدا کن و حقیقت را بگو. تکیه به خدا کن و از دشمن نترس.
ولی وقتی که توکل را در تفکر امروز مسلمانان مرور میکنیم ، میبینم که یک مفهوم مرده است. وقتی میخواهیم ساکن بشویم و جنبش نداشته باشیم و وظیفه خودمان را انجام ندهیم ، آنگاه به توکل می چسبیم ، مفهوم توکل درست وارونه آن چیزی است که قرآن تعلیم داده است.

زهد در اسلام

کلمه زهد را در قرآن به مفهومی که الان میگویم انسان باید زاهد باشد ، نداریم. زهدی که در حال حاضر داریم ، زهد فقط از جنبه منفی آن است. لقب زاهد را به خیلی افراد میدهند ، مثلا میگویند فلان کس خیلی آدم زاهدی است. وقتی می رویم و میبینم زهد این آدم فقط جنبه منفی دارد. ما الان میگویم هرکس که در زندگی به کم قناعت کند ، زاهد است ولی اینطور نیست. یکی از شرایط زاهد آن است که بتواند در زندگی به کم قناعت کند.
زاهدهای ما هم ضعف اخلاقی دارند و هم ضعف اقتصادی. در حالی که زاهد مدنظر اسلام باید قدرت اخلاقی و اقتصادی را باهم داشته باشد.
زهد مربوط به مال و ثروت دنیا و حتی مربوط به مقامات دنیوی است. شما اگر بپرسید در اسلام مال و ثروت دنیا خوب است یا بد ، می گویند برای چه هدفی؟ ثروت خودش قدرت است ، پست و مقام هم قدرت است. این قدرت را شما برای چه هدف و منظوری میخواهید؟
 یک وقت آدمی هست که میخواهد با قدرتش هوس های فردی و شخصی خودش را اشباع کند و مردم را اسیر خود کند. مسلما این مال و ثروت از نظر اسلام بد است. ولی وقتی خودتان را اصلاح کردید و اگر کسی بودید که در اجتماع هدف الهی و خدایی داشتید ، این ثروت بد نیست ،بلکه عبادت هم است.
ثروت و مقام اگر بد بود حضرت یوسف بعد از آزادی از زندان فورا به عزیز مصر نمی گفت که تمام وزارت دارائی را هرچه هست در اختیار من بگذار. (سوره یوسف ۵۵) اگر قدرت بد بود ، حضرت یوسف این را نمیگفت و خداوند این حرکت او را تایید نمیکرد.
علی (ع) نمونه زهد
 حضرت علی زاهد بود. بیش از هرکسی وارد اجتماع می شد ، زاهدی نبود که یک گوشه افتاده باشد و اسم انزوا را زهد بگذارد. او فقط ثروت را ذخیره نمیکرد. کدام کار است که ایشان انجام نداده باشد؟
 اگر تجارت است ، او عمل کرده است ، اگر زراعت و باغداری و درختکاری است ، او انجام داده ، اگر قناعت است اون انجام داده است. اگر سربازی است او انجام داده است. از درآمد همین کارها زندگی را می چرخاند و اگر به یتیمی میرسید او را برخودش مقدم می دانست.

نتیجه گیری کلی

یا ایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاکم اما یحییکم (انفال ۲۴)
از این آیه کریمه در کمال صراحت استباط می شود که تعلیمات اسلامی بطور کلی در هر شان از شون زندگی تعلیماتی حیات بخش و زنده کننده است. یعنی این تعلیمات وقتی در جان انسان قرار بگیرد به انسان روح و حیات و بینش و جنبش می دهد. بنابراین تعلیماتی که اثر حیات بخش ندارد و برعکس ، مردگی و سکون ایجاد میکند و بشر را از جنبش و حرکت باز می دارند و او را جامد و افسرده میکنند ، نمی توانند با این مقیاس که این آیه کریمه به دست میدهد سازگار باشند و از اسلام نیستند. علاوه بر این قرآن به صراحت ادعا میکند که تعلیمات اسلامی حیات بخش است تاریخ اسلام هم همین گواهی را میدهد. تاریخ اسلام تا چند قرن نشان داد که این تعلیمات آنچنان که قرآن کریم می گوید حیات بخش است.
امروز غالبا می بینم که معانی و مفاهیمی که ما از اسلام داریم ، خاصیت حیات بخش و ایجاد زندگی ندارند پس ناچار باید تجدید نظری در این معانی و مفاهیم بکنیم. شاید مفهوم و تصور ما درباره این معانی و مفاهیم اشتباه باشد. ما باید تصور خودمان را تصحیح کنیم و این است معنی احیاء تفکر اسلامی یعنی ما باید طرز تفکر و طرز بینش پژوهی خودمان را درباره اسلام اصلاح کنیم آن عینکی که ما به چشم زنده ایم و با آن اسلام را میبینم عینک نادرستی است. پس عینک و زاویه دید خودمان را اصلاح کنیم.

اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را به‌دست می‌آورید که تا بحال کسب کرده‌اید . فاینمن